حرف دل

میروم دور از همه با دنیای خود خلوت کنم باید اخر من به این بیگانگی عادت کنم

۱۲۰ مطلب با موضوع «زندگی پس از زندگی» ثبت شده است

راه زندگانی

به نام آرام بخش جان 

در راه زندگانی

 

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

 

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم

به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

 

به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم

که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را

 

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

 

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی

که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را

 

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل

خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را

 

نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده

به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را

 

به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان

خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را

 

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن

که از آب بقا جویند عمر جاودانی را

۰۴ آبان ۰۰ ، ۰۰:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

پاییزانه

به نام آرام بخش جان

 

بعضی وقتا خدا اونقدر دوست داره که تا میبینه داری عقب گرد میکنی یه دست اندازی تو زندگیت میزاره که یادت نره می هستی و یکی هست که خیلی خیلی دوست داره

همیشه توی زندگیم گفتم و میگم خدایا راضیم به رضای خودت تو بهتر میدونی چی به چیه چه کاری به صلاحه چه کاری برات به صلاح نیست وهزار یک ندانسته ای خدا میدونه و برات جوری میچینه که به صلاحت باشه 

واقعا شکرت که اینقدر هوای بنده هات و داری، شرمنده از این که ما گاهی دور میشیم و عقب گرد میکنیم از اون خطی که خودت دوسداری و از شما غافل میشیم 

و اما بعد الان چند دقیقه دیگه مهر ماه تموم میشه و میریم به آبان ماه دقت کردید اگه مهر و به آبان بچسبونی میشه مهربان؟! 

پاییز قشنگ ترین فصله به نظرم فصل آرام و گرم درعین سردی پر از رنگ های مختلف و گرم که باعث دلگرمی  و عبرت از سرانجام ها میشه 

خلاصه که به قول حجت اشرف زاده پاییز عاشق است

فردا مجدد هفته دیگه ای آغاز میشه که به نظر هفته کاری سخت و پر حاشیه باشه که امیدمون و به خدا میدیم و بس 

به قول سردار کلهم خیر... 

الهی نگاه مهربونت و آنی از بندگانت نگیر 

امین 

یاعلی مدد

 

۳۰ مهر ۰۰ ، ۲۳:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

پاییز

به نام آرام بخش جان

 

بازهم پاییزی دیگر از راه رسید با صدایی سوزناک و تن‌پوش زرد درخت های کهن پارک محله هنوز یک روز نیست که از پاییز میگذره ولی امروز دیدم درخت های پارک برگ ریزون و شروع کردن، شاید اونا خیلی خیلی منتظر پاییز بودن که با رسیدن موعد مقرر رفتن برای جشن پاییزی خودشون

ولی احوالات من الان پاییزیست، دلم برای حرم تنگ شده چند روز دیگه اربعینه و هیچ خبری نیست از رفتن، دوساله که عطر حرمش و حس نکردم، خیلی جای خوبیه، آرام بخش ترین مکان برای حس کردن رفیقی چون امام حسین

اینم از جمله مصلحت های الهی و خواست خودشه که امسال هم راه حرم آنچنان باز نشد

حال دلم برای جوانی گرفته که درگیر عشق شده همکاری باحال و خوش خنده که حسابی رفته تو لک دلم خیلی میخواد یه کاری براش انجام می‌دادم ولی هیچ کاری از دستم بر نمیاد فقط میتونم دل داریش بدم و اوضاع و یکم براش مرتب کنم

خب بگذریم بریم یکم برای دعا

خدایا به حق لطف و کرامتت ریشه ظلم و ستم و بیماری و بکن هر آن کسی که درگیره با این ویروس لعنتی  و خودتت لباس عافیت بهش بپوشون

خدایا به برکت نام امام حسین خودت حافظ این دانش آموزان و معلم هایی باش که امسال قراره بعد از دوسال در مدرسه هارو بازکنن و شروع به یادگیری و کار کنن

خدایا به حق مهربونبت واسط عشق جوون های ما باش و خیلی هوا‌شون و داشته باش

در پایان هم ظهور آقا امام رمان عج الله تعالی فرجه الشریف و خیلی خیلی نزدیک فرما

به امید لطف کرمت

یا علی

۰۲ مهر ۰۰ ، ۰۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

شبانانه

به نام آرام بخش جان

 

وقتی از روزگار انتظارت و بالا میبری یعنی داری از وضعیت امروز خودت ناراضی میشی، یعنی دیگه به این که هستی و این که داری راضی نمیشی

در برخورد با دیگران هم همینطوره بیشتر ناراحتی ها و کدورت ها از اینجا. میاد که خودت و بیشتر ازبقیه میدونی و با یه تلنگر میرنجی ولی انتظار خودت و از دیگران کمتر کن، هرچی هستی برای خودت باش،سعی کن باعث رنجش دیگران نباشی و خیلی زود از رفتار ها ناراحت نشی چون اگه این حالت پیش بیاد بدون کلی زمان از دست دادی و هیچی به هیچی

اما از این نکته که بگذری، یه دنیا حرف نگفته برات میاد وسط حرف هایی که فقط گوش خودت برای شنیدنش حاضره و شاید شنیدنش برای دیگران خو‌ش آیند نباشه.  راسی با اینجور حرف ها باید چیکار کرد!!؟؟

اینارو باید کجا نگهداشت؟ یا کجا ریخت که اگه باعث آرامشت شدن بتونی ازبرشون کنی یا اگه باعث ناراحتی اند بریزیشون دور و اصلا بهش فکر نکنی!؟

 جوابش با شما، من جوابی براشون پیدا نکردم و هنوز از ترکیب هردو بهره می برم 

دنیا خیلی بی وفا تر از این حرف هاست که  بهش دلخوش بود، دلخوش بودن به این دنیای پر دغدغه امروز یعنی فرو رفتن در گرداب افکار زخمی آن هم زخمی که روز به روز ممکنه کاری تر بشه، پس بهتره زیاد دلخوش بهش نباشیم

با نشاط باشیم، کار کنیم، مفید باشیم ولی دلبسته و شیفته نباشیم خلاصه دور از جون بقیه  خودم و میگم آماده باشیم برای رفتن اگه نوبتمون شده راحت بریم با یه لبخند با یه رضایت و آرامش

تمام

اللهم عجل لولیک الفرج 

۲۶ شهریور ۰۰ ، ۰۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

یخ زدم

به نام آرام بخش جان

ساده بود دل کندن از اون همه خاطره برات

الان خوبی بی من خوش میگذره آروم شبات

 

توی دست های من گل نبود پوچ شد

شیرین بود خنده هات زندگیم دود شد

 

گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم

چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی

 

قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم

 

گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم

چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی

 

قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم

 

اتفاقی یه روز رد شدم از اون خیابون

دیدمت یخ زدم چه پیر شدیم ما هر دوتامون

 

ساده بودم برات زندگیم سخت شد

گریه کردم که تو زندگیت تلخ شد

 

گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم

چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی

 

قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم

 

گیر کردم تو شبی که گفتی باید جدا شیم

چشامو وا میکنم میبندم پیشم شاید تو باشی

 

قرار بود این موقع باشیم کجا ببین حالا کجاشیم

 

۱۷ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

هم نفس

به نام آرام بخش جان

 

هم نفس

اگه حتی بین ما،فاصله یک نفسه ،نفس منو بگیر

 

 

برای یکی شدن،اگه مرگ من بسه ،نفس منو بگیر

 

 

ای تو هم سقف عزیز،ای تو هم گریه من ،گریه هم فاصله بود

 

 

گریه آخر ما ،آخربازی عشق،ختم این قائله بود

 

 

حدس گر گرفتنت،در تنور هر نفس ، غم نه، اما کم که نیست

 

 

هم شب تازه تو،ترکش پر تیر عشق،سنگ سنگر هم که نیست

 

 

خوب دیروز و هنوز ،طرحی از من بر صلیب،روی تن پوشت بدوز

 

 

وقت عریانی عشق،با همین طرح حقیر،در حریق تن بسوز

 

 

پلک تو فاصله،دست و کاغذ و غزل،من و عاشقانه بود

 

 

رستن از پیله خواب ، ای کلید قفل شعر،خواب شاعرانه بود

 

 

اگه حتی بین ما ،فاصله یک نفسه،نفس منو بگیر

 

 

برای یکی شدن ، اگه مرگ من بسه ،نفس منو بگیر

 

 

از ته چاه سکوت ،تا بلندای صدا،یار ما بودی عزیز

 

 

در تمام طول راه ، با من عاشق ترین ، هم صدا بودی عزیز

 

 

حدس رو گردان شدن ، از منو از راه ما،باور بی یاوری

 

روز انکار نفس،روز میلاد تو بود،مرگ این خوش باوری

 

 

تو بگو غیبت دست ،غیبت هر چه نفس ،بین ما فاصله ن یست

 

 

غیبت آخر تو،کوچ مرغان صدا ، ختم این قائله

۱۶ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

لحظه

به نام آرام بخش جان

چقدر روز ها سریع سپری می‌شوند و تو میمانی و لحظه های رفته

چشم بر هم زدنی به جایی میرسی که هیچ چیز نیست جز تو و تار موی سپید

قدر لحظه را داشتن این نیست که خودت را برای لحظه ها بکشی این است که از لحظه ها لذت ببر

تا به این لحظه هنوز زمان هایی که در برهه هایی قدر دونستم و فقط داخلش لذت بردم از زندگی هنوز به یادم هست و هنوز برایم قشنگ ترین لحظه هاست

زیباترین زمان وقتی است که جلوی آینه از چین چروک  صورت و گرد نشسته بر مو راضی باشی و تمام روز های لذت بخش برایت تداعی شود و خوش به حال کسی که تمام زندگی اش را زندگی کند

زندگی را زندگی کنیم با عشق با مهربانی با کمک کردن 

 

 پل.... 

 

برای خواب معصومانه ی عشق

کمک کن بستری از گل بسازیم

برای کوچ شب هنگام وحشت

کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک کن سایه بونی از ترانه

برای خواب ابریشم بسازیم

کمک کن با کلام عاشقانه

برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو

میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما

پلی باشه واسه از خود گذشتن...

 

به قلم ایرج جنتی

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

یاعلی مدد

۱۴ شهریور ۰۰ ، ۰۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

از تو نوشتن

به نام آرام بخش جان 

 

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!

اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیهِ غزل های من شود

چیزی شبیه عطر حضورِ شما کم است

گاهی تو را کنارِ خود احساس می کنم

اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را  بها کم است!

 

۰۳ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

کرامت نامه

به نام آرام بخش جان

سلام بر اسطوره ادب حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

امشب شب تاسوعاست و تاسوعا شب آقا قمر بنی هاشم

کم ندیدم از کرامت و لطف آقا، از دوران کودکی شنیدم از بزرگتر ها که کاری که انجام میدید باید اباالفضلی باشه، بچه بودیم متوجه نمی‌شدیم چی میگن ولی وقتی عقلمون رسید و فهمیدم اقا چه کرده که هنوز که هنوزه از ارمنی تا زردشت بهش دخیل میبندن به حرف قدیمی ها می رسم که اباالفضلی کار کردن یعنی چی، یعنی محو بشی توی اخلاص، دورباشی از غرور، نرم باشی با خودی و سخت باشی با دشمن، کارها باید تا تهش انجام بدی خوب یا بد تو باید بری، نا امید نباید بشی،( بماند که امید قمر بنی هاشم ما با تیر به مشک نا امید شد)

خلاصه باید برای خدا و امام زمان از جون و مال و ابروت بگذری، بند امان نامه نباشی و هزاران هزار اخلاق و فضیله دیگه

امشب به حق این آقای عزیز، که نام با عظمتش دل را به یاد مولای متقیان حضرت امیر علیه السلام می اندازد دعا کنیم و خدارا به دستان بریده اش قسم دهیم که امید هیچ امیدواری نا امید نشه، دست هیچ آبرومندی خالی نمونه، قلب هیچ انسانی نشکنه، شر این ویروس لعنتی از سر دنیا کم بشه، غیرت مردان و زنانمون افزایش پیدا کنه و هزاران هزار دعای نگفته از ما و شنیده از شما

برآورده به خیر بشه

مریض بد حالی داریم پزشکا جوابش کردن اگر کسی این متن و خوند دعا کنه لطفا 🙏

 

درحق هم دعا کنیم

یا حق

۲۷ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۱۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

شکایت نامه

به نام آرام بخش جان

 

این روز ها بهانه های زیادی از کرونا تا گرونی و بی آبی و فقر مطرح میشه فقط و فقط برای زیر سوال بردن جلسه امام حسین، جلسه هایی که حرمت بسیاری به درگاه خدا داره و قطع به یقین چون نام آقا امام حسین و نام حضرت زهرا سلام الله علیها به میون میاد یکی از مکان های ویژه رفع غم و مشکلات هست

 

اما علت این همه شبه و دست انداز و بهانه چیست؟؟؟

دلیل اصلی کم اعتقادی هست از خودم گرفته تا برخی مردم دیگه اون حرمت و ارادت قبل و به ماه محرم ندارن و این ها تمام به دلیل شرایط ایجاد شده در جامعه ماست، جامعه ای که مردم برای رسیدن به ثروت و شهرت و مقام به دروغ و کلاه برداری متوسل می‌شوند  و مردم از شدت فقر مالی و فرهنگی و کاستی به گدایی و هزاران مشکلات و نگرانی مبتلا می‌شوند

دلیل بعدی کم شدن اعتقاد، تبلیغات دشمنان واقعی دین هستند که مزید بر علت می‌شوند

دلیل بعدی می‌تواند سرچشمه از فرهنگ و ذات ما داشته باشد که زود خیلی چیز های منفی را میپذیریم و مقابل مثبت ها جبهه دار می‌شویم 

ولی بازهم دلیل اصلی عدم رفاه و آسایش در جامعه ماست اگر رفاه و آینده در کشور ما مشخص بود، کسی برای به دست آوردن ثروت و رفاه نسبی دروغ نمی‌گفت کلاه برداری نمی‌کرد، احتکار معنا نداشت و هزاران هزار فساد اخلاقی و اقتصادی و فرهنگی برای رسیدن به زندگی ساده و بعضا حتی سیر کردن شکم انجام نمی‌گرفت

حال اعتقاد چه ربطی به این مشکلات دارد و چرا مشکلات دلیلی برای بی توجهی به مرکز توجهات آسمان می‌شود

 

اینها به طور کلی حاصل فساد و گناه و دزدی در قالب دین است

هر مسلمان نماینده دین است و هر خطای بزرگ و اجتماعی ضربه ای بر پیکره دین و متاسفانه دین ما به دست برخی مسئولان زخم های زیادی برداشته  از اختلاس تا بی توجهی به مردم و عدم مدیریت و..... این زخم ها  موجب بد بینی به کامل ترین دین خداشده

 

ولی نادرست ترین کار این است که بدون تحقیق و با ندانم کاری و وقاهت گروهی از اعتقاد به دین و مهم تر از آن ارکان دین  بد بین شویم

 

دین و از گروهی نگرفتیم که بخواهیم با اشتباهشان از دست بدهیم دین را از نیکو ترین بنده خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرفتیم و تحت دستورات امیرالمؤمنین علی علیه السلام خط و مشی صحیح دین داری و یادگرفتیم و تحت قیام امام حسین علیه السلام درس مردانگی و ازادگی مشق  کردیم 

پس با خلاف برخی عمامه به سر و گروه تسبیح به دستان و پینه داران نباید به دین خدا و بزرگواری امام حسین علیه السلام ثانیه ای شک کرد 

شکی اگر بود خودتان با تحقیق و مطالعه رفع کنید 

برای نجات خودمان هم خودمان باید تلاش کنیم برای رفع مشکلات کمر ببندیم و دستی اگر برای نجات بالا شد بگیریم 

به هم کمک کنیم و دستمان را از دامن حسین رها نکنیم 

انشالله 

یاعلی مدد 

 

۲۲ مرداد ۰۰ ، ۰۲:۵۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خروشان آرام