به نام آرام بخش جان 

بیست و چند روز از سال نو میگذره و ماه رمضانی که گذشت نشد متن بزنم اینم باشه به حساب دغدغه ها و شلوغی ذهن و....

ممنون از خدایی که فرصت تنفسی دیگر در ماه مهربانیش داد کاش لایق باشم، از سر سفرش بلند نشم

و اما بعد، بقیه فکر میکنن که خیلی پوست کلفتم، اما خب چیکارکنم که از بیرون پوست کلفت و بی تفاوتم و از درون شاید کاملا برعکس، اگ عادی ام تو بعضی ناملایمتی ها چون دیگه سعی می کنم بیشتر اعتماد کنم به خدایی که نزدیک تر از رگ گردنه و هست و همه جوره هوا بندش و داره، درسته گفته تو سختی آفریدمت ولی بقیش با خودت میشه، این که سختی یعنی این که ببینم حواست هست به این سمت یا ن، شرمندم بابت روزایی که هنوزم گاهی ناامید میشم و وقتی نا امید میشم تنها ترین شخصم رو زمین، بابت این بودنت شکر آرام بخش جان 

و ادامه ماجرا، امشب صدای رفیقم توش یه ذوق و شوق قشنگی بود وقتی زنگ زد گفت: شیر برگشتم محمد، بله رو از باباش گرفتم،  براش از ته قلب خوشحال شدم، خدا خوشبختشون کنه و همیشه عاشق بمونن

یه چنتا دعا کنم و برم

خدایا دیگه جهان داره به سمتی میره که نیاز منجی و داریم حس میکنیم ظهور آقا صاحب الزمان و نزدیک فرما

خدایا همه مریضارو شفا بده اعم از چشم انتظار دار و غریب 

مهربانم، دل مردممون همیشه خوش باشه و لبشون خندون و جیبشون پر پول

اینم از اولین قلم بهار

عیدتون مبارک 

یا حق