حرف دل

میروم دور از همه با دنیای خود خلوت کنم باید اخر من به این بیگانگی عادت کنم

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

امام رضایی

به نام آرام بخش جان 

خب آقا امشب شب میلاد امام رضا و شب بسیار با برکتیه ضمن تبریک عید امشب دعا کنیم در حق غریبه و آشنا که واقعا امشب با بقیه شبا فرق داره 

دلتنگ حرمتیم دلتنگ یه بار نگاه گنبد زیبا تو صحن گوهر شاد مارو که قابل نمیدونی بیایم نماینده ام اونجاس 

خلاصه که نماینده فرستادم اونجا به سمتتون که اگ صدا مارو نمیخوای بشنوی صدا واسطه ام و بشنوید 

ما خیلی میخوایم شمارو شمام مارو بخواه 

نگاهت و از ما برندار لطفا

 

دمت گرم امام رضا 

 

 

 

۲۲ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

دستای تو

به نام آرام بخش جان 

 

بچه ها جمع بودن نشسته بودیم دور هم، طرف میگفت ایشالا شما هم جور کنید دسته جمعی بیایم رستوران، فقط خندیدم  به خودم گفتم مگ عشق جور کردنیه، روزگار  متاسفانه این شده فعلا فقط امیدوارم دوست گلم تو این رودخونه عشق مجازی غرق نشه

قلب حقیقیه نه مجازی، قلب میتپه، کند میشه، تند میشه اینا یعنی عشق، مجازی از اینا داره!!؟؟

بیخیال

دلم حال و هوای یه داریوش قشنگ و داره 

بزار ببینم چی داریم. 

 

دستای تو 

 

ای که بی تو خودم و تک و تنها میبینم

هر جا که پا میزارم تو رو اونجا میبینم 

یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود 

قصه ی غربت تو قد صدتا قصه بود

یاد تو هرجا که هستم با منه داره عمر من و آتیش میزنه

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد

گونه های خیسم و دستای تو پاک می‌کرد 

حالا اون دستا کجاست، اون دوتا دستای خوب

چرا بی صدا شده لب قصه های خوب 

من که باور ندارم اون همه خاطره مرد 

عاشق آسمونا پشت یه پنجره مرد 

آسمون سنگی شده، خدا انگار خوابیده 

انگار از اون بالا ها گریه هام و ندیده 

یاد تو هرجا که هستم با منه 

داره عمر من و آتیش میزنه 

 

 

اینم از این خدایا شکرت بابت همه چی 

اسم متن هم باشه اسم این ترانه

 

 

۱۵ خرداد ۰۱ ، ۰۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

عهد تازگی

به نام آرام بخش جان 

دیشب و دیروز از جمله روز هایی بود که بهم خوش گذشت نه صرفا به خاطر ورود به 25سالگی نه، به خاطر داشتن یه تولد متفاوت توی قایق و در کنار دوست گلم گاهی وقتا دنیای غم هم که باشی وقتی رفیق داری خیالت نیست

یکسال از عمرم گذشت یکسالی که سرجمع تعریفی نداشت تمام امیدم به این ساله، الان که دارم مینویسم یه منظره فوق العاده دارم از دریا و جنگل و چقدر زیباست این نقاشی خداوند.

 

و اما یه ترانه زیبا

برای روز میلاد تن من نمیخوام پیرهن شادی بپوشی

به رسم عادت دیرینه حتی برایم جام سرمستی بنوشی

برای روز میلادم اگر تو به فکر هدیه ای ارزنده هستی

منو با خود ببر تا اوج خواستن بگو با من که با من زنده هستی

بگو با من که با من زنده هستی …

که من بی تو نه آغازم نه پایان ، تویی آغاز روز بودن من

نذار پایان این احساس شیرین بشه بی تو غم فرسودن من

بشه بی تو غم فرسودن من …

 

نمیخوام از گلای سرخ و آبی برایم تاج خوشبختی بیاری

به ارزشهای ایثار محبت به پایم اشک خوشحالی بباری

بذار از داغی دستای تنها بگیره هرم گرما بستر من

بذار با تو بسوزه جسم خسته‌م ببینی آتش و خاکستر من

تو ای تنها نیاز زنده موندن بکش دست نوازش بر سر من

به تن کن پیرهنی رنگ محبت اگه خواستی بیایی دیدن من

اگه خواستی بیایی دیدن من …

که من بی تو نه آغازم نه پایان ، تویی آغاز روز بودن من

نذار پایان این احساس شیرین بشه بی تو غم فرسودن من

بشه ب ی تو غم فرسودن من …

۰۹ خرداد ۰۱ ، ۰۶:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام