به نام آرام بخش جان 

چند روزه تنهام خانواده کنارم نیستن رفتن به جایی بهتر از این جا، مشهد 

تنهایی مطلق واقعا عالمی داره ها، البته اگ اقوام بزارن 

یه رفیق صمیمی هم داشتیم اونم ک از وقتی ازدواج کرده اصلا انگار نه انگار گفتم بهش تو وقتی ازدواج کنی میری پشت سرت هم نگاه نمیکنی، شد

اما اصل مطلب، چند روز بود سرکار ساکت بودم، تا دیروز ک با صادق گپ زدیم

رگش و نشون داد، زده بود تو 20 سالگی در اثر عشقی ک هیچ جوره عشق نبود و اما اون عشق تصور می‌کرد

میگفت دوبار از صمیم قلب عاشق شدم ولی رابطه احساسی زیاد داشتم اما عشق دوبار ، این ک چرا این حرفارو برای من شروع کرد گفتن نفهمیدم ولی یجور خستگی تو چشماش بود

دنیای عجیبیه دنیای دل 

میدونی دل یه زمینه ک حاصلخیزه دونه عشق بیاد بشینه خودش آبش میده، براش نور میشه و زود بذر و تبدیلش میکنه به نهال و...... 

حالا وای اگ نهاله بشه درخت و وای ک میوه هم بده، بریدنش دیگه نه تنها برای زمین دل سخته بلکه کل بدنت و تحت و الشعاع قرار میده دیگه حالیش نیست این مغزه یا قلبه یا استخوون قطع کردنش میشه بریدن همه عضو هات و همه اینا خلاصه میشه تو چشات، میشه اشک 

زمینی ک هی توش بکاری و قطع کنی دیگه زمین نیست 

خاکش پوک میشه بذر های بعدی تا نهال میرسه به زور و خشک میشه 

 

بگذریم دیگه برای امشب کافیه

 

یچنتا دعا کنم و دیگ یاعلی 

اول خدایا ظهور آقامون امام زمان نزدیک فرما 

آرام بخش جان، دل های آشوب و آرامش ببخش، 

 حضرت دوست، دلتنگ زیارتم، قسمت بکن زیارت امام رضا یا آقاجانم امام حسین ع

والسلام 

یاعلی مدد