به نام آرام بخش جان

 

سال هم تحویل شد و الانم الان دیگه 4روز ازش گذشت عیدتون مبارک انشالله سال خوبی باشه و همه خوش و سلامت باشن بهترین هارو برای هم دیگه آرزو کنیم تو سال جدید بخیل نباشیم دعا کنیم در حق هم، دستگیر هم دیگه باشیم، اگه میتونیم گره بازکنیم از کار های هم و هزاران کار انسانی و خداپسند دیگه

 

حرف از قرن جدید میزنن قرن 15 ولی چیزی که مشخصه هرچی داره پیش میره اوضاع داره برعکس میشه انسانیت ها و لوطی گری ها داره میرسه زیر خط فقر خب خدا به دادمون برسه با این همه ترقی 

بگذریم.

و اما اندر احوالات عیدانه امسال، تفریح بچه ها طفلی شده آواز تو دل اطاقک فلزی تو کوه همینم خودش قشنگه

تنهایی دیگ سخت شده برام این و باید اعتراف کنم واقعا تنهایی مطلق و سکوت کامل برام تکراری شده اوایل خیلی دوسش داشتم ولی الان فقط دارم تحمل‌ش میکنم و با زمزمه به همش میزنم

ای بابا، بیخیال 

این نیز می‌گذرد ما راضی به رضای خودتیم

یکمم شعر چاشنی کنیم

 

حیف که نمیشه.. 

حیف که نمیشه از تو گفت، از تو نوشت 

 و الا می‌نوشتمت با مژه برمی‌داشتمت 

روی چشام میزاشتمت، کنار قرآن مجید 

 می‌بردمت رو اینه شمعدون جهاز مادرم 

تو طاقچه صنداقخونه میزاشتمت 

حیف که نمیشه از تو گفت از تو نوشت 

 والا می‌نوشتمت ندیده دوسمیداستمت 

به جای برکت خدا می‌بردمت تو سفره نقش قلمکار حریر اصفهون

از دل و جون میزاشتمت

حیف که نمیشه از تو گفت از تو نوشت 

 والا می‌نوشتمت، می‌بردمت میزاشتمت لایه بر و روی بقا 

تو آب دریای شمال میشستمت، میکشتمت به جرم بر خاطر خواهی توی دلم میکشتمت 

به رسم خوش تو روزگار به رسم یاد و یادگار تو قصه هام میزاشتمت 

حیف که نمیشه از تو گفت.. 

 

یاعلی مدد