به نام آرام بخش جان

 

سکوت بهترین درمان است!..

دوران مدرسه همش به این فکر می‌کرد که چطور بعضی ها اینقدر ساکتن و به زور یه صدا ازشون درمیاد میگفتم آخه مگه حوصلشون سرنمیره اینا ولی الان میفهمم که کار درست و اینا میکردن نه ما که فضول بودیم به هر سوراخ و پس سوراخ سرک می‌کشیدیم شلوغ میکردیم و صدا درمی‌آوردیم

حالا میفهمم هیچ چیز و موضوعی ارزش نفس زدن و اثبات نداره، هیچ کس بی منطقی ارزش توجیه کردن و فهموندن نداره و هزار حرف دیگه که زدیم اما هیچی به هیچی

تو دنیا باید ببینی، و حتی زیاد هم نشنوی

این دنیا تو این روزها پر شده از انسان نما هایی که همه به فکر خودشونن

همه فقط حرف میزنن

همه فقط به فکر منفعتن به فکر پدرسوخته بازی، زیراب زدن، دوبه هم زنی و...

کم هستن آدم هایی که اونقدر خوب باشن که دلشون برای هم نوع درد بیاد

به فکر حال همه باشن نه خودشون، صادق باشن نه دروغگوی مطلق و.....

این مدل آدم ها کمن که اگه یه روز همه بشن بهشت میشه همینجا روی زمین

پس تا این روز که قرار نیست کی بیاد باید سکوت کرد و اون کاری کرد که فکرت میگه درسته چون هیشکی به هیشکی نیست

 خدایا خودت به فکر ما باش و بس

 

فاتح 

در دل کوه غرور بر سر قله دور

قلعه ای از فولاد قد کشیده سوی نور

کسی از این همه مرد

دستی از این همه دست

فاتح قلعه نشد نه به تدبیر و نه زور

 

روح من آن کوه است

دلم آن قلعه سخت

که ندارد به درون ترس شکست

هر دم از جوشش خشم

یا غم و کینه و مهر

میرود برج دلم دست به دست

آه ای عشق و امید ، ای فاتح

فتح کن قلعه فولاد دلم

دلم از کینه و نفرت پوسید

برس ای عشق بفریاد دلم