سقوط!!..

 

وقتی که گل در نمیاد

سواری این ور نمیاد

کوه و بیابون چی چیه!

وقتی که بارون نمیاد

ابر زمستون نمیاد

این همه ناودون چی چیه؟

حالا تو دست بی صدا

دشنه ی ما شعر و غزل

قصه ی مرگ عاطفه

خواب های خوب بغل بغل

انگار باهم غریبه ایم

خوبی ما دشمنیه

کاش منو تو میفهمیدیم

اومدنی رفتنیه

اومدنی رفتنیه

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمنا بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

سپیده امروز با ما بود

کسی حرف منو انگار نمیفهمه

مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه

کسی تنهایی مو از من نمیدزده

درد ما رو در و دیوار نمیفهمه

واسه ی تنهایی خودم دلم میسوزه

قلب امروزی من، خالی تر از دیروزه

سقوط من در خودمه

سقوط ما مثله منه

مرگ روزای بچگی

از روز به شب رسیدنه

دشمنیا مصیبته

سقوط ما مصیبته

مرگ صدا مصیبته

مصیبته حقیقته

حقیقته حقیقته

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمنا بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

سپیده امروز با ما بود