به نام آرام بخش جان 

دوراهی یکی از بدترین شرایطه مسیری که رفتن و ماندن و جلوت میزاره

کاش این حالت اصلا وجود نداشت 

دوراهی که هر دو راهش خوبه اما.... 

هرچی بیشتر دارم میرم توی اجتماع و مشکلات مردم و شرایط بیشتر از خودم دارم دور میشم 

این روز ها فقط شب ها خودم هستم ولی روزها یه دنیا تفاوت 

صبح تا عصر کارشناس اسنوام و فقط یه اسم از خودمم میمونه 

فقط شب ها خودمم وقتی غرق کار مردم و مشکلاتشون میشم

علایق و اخلاق و.... اصلا خودم نیستم

دلم به چهارشنبه های بعد ازظهر خوشه و تعطیلی که البته 5شنبه ها هم ترکش هاش میرسه 

کاشونم دقیقا چهارشنبه عصر ها یهو خستگی کل هفتم میرفت 

خب اینم یه مدلشه 

 

ولی اخلاق و رفتار مردم واقعا متفاوته یه عده همیشه طلبکارن، یه عده کلا اعتماد نمیکنن،  یه عده اصلا کلا نیستن، یه عده میخوان پوست تو رو بکنن 

تعداد مشتری هایی که صافن، صادقن و قابل اعتماد خیلی کمه بقیه همه تو گام اول یه انقلتی میان

بگذریم بازم شکر خدا که گذاشته لااقل برای پول هم شده یه خدمتی به مردممون بکنیم 😁😁

ولی لذت بخشه،نگیرش ازمون

دم خدا گرم 

 

خدا فارغ از هر دو جهان

این جهان و اون جهان 

ما میخوایمت 

گناه کاریم؟؟!! 

بزارید سر جهالت 

با عشقمون چیکار کنیم 

بد باشیم و خوب فقط شما را داریم 

شمام رفیق من لا رفیق له 

 

 

همسفر

تو ازکدوم قصه ای که خواستنت عادته 

نبودنت فاجعه بودنت امنیته 

تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی

که از قبیله من یه آسمون جدایی 

اهل هر جا که باشی قاصده شکفتنی 

توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی 

پاکیه آبی یا ابر نه خدایا شبنمی 

قد آغوش منی نه زیادی نه کمی 

من و با خودت ببر من به رفتن قانعم 

خواستنی هرچی که هست تو بخوای من قانعم 

ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه من 

چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن 

چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن

هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن 

چی میشد شعر سفر بیت آخری نداشت 

عمر کوچ من و تو دم آخرین نداشت 

آخر شعر سفر آخر عمره منه 

لحظه مردن من لحظه رسیدنه 

من و با خودت ببر ای تو تکیه گاه من 

من و با خودت ببر من به رفتن قانعم 

خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم 

 

الهی راضیم به رضات 

یاحق