به نام آرام بخش جان 

 

فکر کردن به گذشته و آینده دوتا چیزیه که مدام در حال اذیت کردنه 

و فقط برام دغدغه فکری ایجاد میکنه 

نگرانی آینده و ناراحتی گذشته گاهی همه وجودم و میگیره 

ولی به قول آقاجون : بابا غصه روزی که هنوز نیومده را نخور بزار بیاد و اتفاق بیوفته بعدش غصه شا بخور

نسخه خوبیه ولی خب اگه موقتی نباشه و از ذهن نره

گاهی وقتا یادم میره فقط خدا را دارم

با خدا باید لوطی بود 

مشتی.... 

ادعونی بخوانید مرا 

بعضی وقتا هزار ذکر بگی بدون گوش دلت هیچ فایده ای نداره ولی یبار بگی خدایا نوکرتم از روی علاقه از روی رفاقت که دلت حال بیاد این خودش یه دنیاس 

انگار میتونی دنیا را باش تکون بدی 

تو دنیا فقط خدا میتونه حال آدم و خوب کنه 

یه کلمه حرف بزنی بگی خدایا سختمه ها ولی تو خودت بهتر  میدونی 

راضیم به رضات 

 

دو سه ساعت منبر میرن که فلان دعا را چند بار بخونید و..... 

ولی دل و چیکار کنیم 

دل اگه سوخته باشه اگه از ته دل آماده باشه خدا رفیقه رفیقی که تاش نیست 

رفیقی که خیلی شبیه خودته 

محمد امین میگه من و تو خیلی شبیه همیم 

میگم ممد شبیه هم شدیم از بس  باهم بودیم و رفیقیم 

اگه با خدا رفیق باشیم چی میشه 

نیستم اونطور که میگم و باید باشم، ولی شما که میخونید سعی کنید باشید 

رفیق نیستم که نگران میشم 

رفیق نیستم که آشوبم 

رفیق نیستم که..... 

و..... 

رفاقت با خدا بهترین حاله 

حتی رفاقت با بهترین بندگان خداهم حسی شبیه همین و داره 

توی مترو به این همه آدم نگاه میکنم و میبینم درسته بنی آدم اعضای یک پیکرند ولی تکی تو این همه غریبه 

غریب آشنا فقط یه نفره برات 

خب 

 

با تو این تن شکسته
داره کم کم جون میگیره
آخرین ذرات موندن
توی رگهام نمیمیره
با تو انگار تو بهشتم
با تو پرسعادتم من
دیگه از مرگ نمیترسم
عاشق شهامتم من

اگه رو حصیر بشینم
اگه هیچ نداشته باشم
با تو من مالک دنیا

با تو در نهایتم من

 

با تو انگار تو بهشتم 

با تو پر سعادتم من

دیگه از مرگ نمیترسم 

عاشق شهامتم من

 

 با تو شاه ماهی دریا
بی تو مرگ موج تو ساحل
با تو شکل یک حماسه
بی تو یک کلام باطل

بی تو من هیچی نمیخوام
از این عمری که دو روزه
نرو تا غم واسه قلبم
پیرهن عزا بدوزه

با تو انگار تو بهشتم
با تو پر سعادتم من
دیگه از مرگ نمیترسم
عاشق شهامتم من

 

یاحق