به نام آرام بخش جان

 

شب و روز ما شده امید فردا ، فردایی که شاید پر از حادثه هاس

زمان، زمانیست که دیگر خبری از فردا نیست، کاش روزگار برمی‌گشت به سال قبل کرونایی نبود مرگ مفتی نبود، غربت نبود، ولی الان متاسفانه هست 

بلا شد بر سر 

خدایا خودمون کردیم ولی شما درست کن 

ما بد بودیم، ولی شما خدایی کن

خرابیم و آبادی  دست شماست 

بازهم شکر مهربان تر از مهربانان 

 

گلایه، پر از خاطره و یادگاری و..... 

گلایه 

برای گفتن من شعر هم به گل مانده 

نمانده طاقتی و صد ها سخن به دل مانده

صدا که مرحم درد بود زخم مرا

به پیش درد عظیم دلم خجل مانده 

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست 

گرهم گله ای هست دگر حوصله ای نیست 

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم 

یک لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست 

دیریست که از خانه خرابان جهانم 

بر حال خزان گشته من برگ گلی نیست 

برگ گلی نیست 

و..... 

 

 

خدایا بابت این اوضاع هم شکر شکر شکر 

الهی و ربی من لی غیرک 

یاحق🌸🌸