به نام آرام بخش جان 

خیلی غیر منتظره یه تلنگر محکم بهم زد تلنگری که شاید خیلی وقت بود بهش نیاز داشتم گفت تو مدیونی غیر مستقیم گفت ولی من حرفش و گرفتم انجام ندادم اونچه که باید انجام می‌دادم ولی خب اون موانع جلو راهم و خبر نداشت فقط گفت نه شما دینتتون و درست انجام ندادید آره انجام ندادم الان مدیونم به خیلیا به خدا به خودم و......

ولی فقط خودم و اون بالاسری میدونیم که چی شد که ورق برگشت 

الان جا برا جبران هست تا آخر کار اگه آخر کار فردا نباشه 

 

دلم روزه سکوت میخواد وقتی حرف زدن با دیگران حرف میاره اونم وقتی ته حرف ندونی چی داری میگی و طرف مقابل هم حرف تو رو نفهمه سکوت واقعا عالیه اینجور موقع ها

همیشه خدا هست در این شکی نیست و وقتی نعوذبالله گم میشه که ما خودمون گیرکنیم وقتایی که دور خودت میچرخی و همه چیز گل هم شده و لحظه لحظه هم عرصه رو به خودمون تنگ تر میکنیم اون موقع خدا نیست،

من دارم اشتباه میکنم ولی میگم خدانیست وقتی یه روز ازش بگذره میبینی وای بود، من نبودم

خب بروم یکم برای درد و دل کسی گوش نکنه (حالا همه بیشتر گوش میکنن)

خدایا هر عیبی هست از منه شما همه خوبی 

شما سراپا بخشش سراپا لطف سراپا امید

خدایا سایه لطف شما هست که هنوز زنده ام برای جبران برای گرفتن از دست رفته ها برای آرزو ها 

خدایا راه و شما نشون بده شما بگو

ما چشممون اون چیزی که شما می‌بینید و نمیبینه و ذهنمون اون چیز که شما حکمت میدونید و آگاهی نداره 

پس خودتون به لطف و مرحمت هوامون و داشته باشید

الهنا و ربنا من لنا غیرک 

یاحق