حرف دل

میروم دور از همه با دنیای خود خلوت کنم باید اخر من به این بیگانگی عادت کنم

۸۳ مطلب با موضوع «درد دل» ثبت شده است

13 به در

سلام و درود 


سر تاسر خیال من نقاشیای کاشیاش


       سبز میشن و ناز میکنن مستا شبا تو کوچه هاش هوای آواز میکنن




گذر زمان چیزی که با تمام وجود قابل لمسه چیزی که راحت میشه با نگاهی به پشت سر متوجه شد

گذشت سال پیش این موقع داشت سال دیگه هم این موقع داره البته اگه ما باشیم پس نمیشه جلوی ثانیه رو گرفت   میشه ؟؟؟ اگه کسی گرفت به منم یاد بده لطفا

تلخ و شیرین میگذره فقط باید شیرینی های لحظه هارو نگهداریم شیرینی هایی که هر لحظه که یادمون میاد واسمون تازه باشه  ای کاش میشد تمام لحظه هارو شیرین کرد این کارو میشه کرد نشد نداره


اما سیزده بدر امروز داشتم به سیزده سال پیش فکر میکردم  گذاشته بودم عکسا و خود حقیقیمو کنار هم  تفاوت و اشتراک  ها رو جمع و جور کردم روهم بدی نبود بیشتر برنده بودم تایه بازنده شکر خدا


اما امروز سیزده خوبی بود مگه میشه پیش فامیلایی که برات مثه داداشن باشی و خوش نگذره مگه اصن داریم ولی خب حافظه رو  هم نمیشه خونه جاگذاشت


13 رو میگن خوب نیس  والا ما که هرچی خاطره خوبه از  سیزده داریم خیلیم خب بوده روز خدارو الکی وصله میزنن بهش 

ولی خب از یه طرفم بعضی استان های ما با سیل دست و پنجه نرم میکنن که به حق خود خدا مشکلاتشون حل بشه ( دوستا و دشمنامونم تو این سیل شناختیم عراقیا لبنانیا و....... کجایید برادرا )


بگذریم خلاصه پرونده 13 به در  98 هم بسته شد رفت انشالله سال خوبی که عیدش با مولا و بارون شروع شد و اخر عیدش با مبعث داره تموم میشه (راسی عید هر کی میخونه که قالبا مشتری زیادی نیست خیلی مبارک  باشه )  سالی پر از خیر و خوبی و برکت باشه


خدایا شمارو به  حق  پیامبر اکرم اون چه رو که به بهترین بنده هات میدی به همه مردم ما عطا کن اللهی


یا علی مدد

۱۴ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

اولین شب سال٩٨

سلاااااام و درود 


عیدتون مبارک  انشالله سالی  همراه با سلامتی و موفقیت پیش رو داشته باشید 


اولین شب سال با شب جمعه مصادف شده با شبی که اغوش خداوند بر روی بندگانش بازه شبی که مارو یاد مولای  حی و مهربانمون میندازه  عجیبه ولی واقعیت داره پس باید قشنگ درکش کرد و از دعا چیزی کم نذاشت 


دعا کنیم که بتونیم عوض بشیم بتونیم هر سال بهتر از سال های بعد باشیم 

تلاش کنیم حال هم و خوب کنیم  منفی هارو کنار بزاریم و از واقعیت ها دور نشیم 


من زیاد حرفی ندارم فقط بهترین دعا ها و ارزو هارو برای همه مردم دارم ای کاش سالی با ارامش اقتصادی و فکری داشته باشن  ارامش فقط و فقط همین و بس 


اللهم عجل لولیک الفرج



یاعلی مدد


۰۲ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

اول هفته آخر هفته ایی

سلام و درود

این دوروز که برگشتم خونه خیلی چیزارو متفاوت دیدم
 به اندازه 16 روز دوری اتفاقات زیادی افتاده بود که از خیلیاش خبر نداشتم  از دست تنها بودن پدر  که حالا  با اومدن من حس میکنم یکم از دغدغه های فکریشون کمتر شد

تا خیلی چیزای دیگه ........

ای کاش کارمون فردا اوکی بشه تا یکم یه نفس راحت بکشیم


این چند وقته واقعا نمیدونم کجام کاشان که هستم هم اصفهانم هم کاشان  اصوانم که میام فکرم کاشونه  نمیدونم چرا ولی متناسب با شهر لهجه نگارشم تغییر کرد

نمیدونم این روزا کارایی که میکنم درسته یا نه ولی احساس میکنم  درست باشه ؟؟؟؟!!!!!

خیلیارو خیلی وقت بود ندیده بودم امروز فرصت شد بعد بیست و چند روز اقاجون و مامانجون برم ببینمشون دلم بدجور حواشونو کرده بود خدا حفظشون کنه مامانجونم دیگه خوب بشن ایشالا


امشب شب قشنگیه شب تولد ابن الرضا آقا امام جواد هستش شب آرزوها امشبه شب حاجت روایی امشبه (عیدتون مبارک)

خدا شما رو به حق این ماه عزیز اول ببخشمون دوم حال دل همه رو خوب کن سوم هم آرزوی همه آرزومندا رو برآورده کن یه نیگایی هم به بنداز خداجون همین مارو بس


دلم بدجور هوس مشهد و کرده یه سری رفتن مشهد یسری هم رفتن راهیان منم جاموندم یعنی باید میموندم
امیدوارم امام رضا و شهدا برامون دعا کنن



و اما از همه دارم میگم فکر کنم خستگی دیگه داره کار خودشو میکنه
.....

..........

.......................


خدایا سرپا امیدم  و  اعتمادم  و میدانم که بخشنده اید و  من  نیاز به بخشش پس به امید خودتون


یا علی مدد






۲۶ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

ایستادن یا رفتن ؟؟؟!!

سلام و درود


خستگی و امتحان و درس و....که هیچ .عیب نداره باید باشه دوری در شرایط سخت خونه هم که اونم بگذریم


الان که دارم نگاه میکنم میگم درست گفتم به محمد امین که من هر هفته که آخر هفتش حسابی استراحت کنم و خستگی در کنم هفته بعدیش  سخت ترین هفته ترم میشه  بود این هفته سخت ترین و خاطره انگیز ترین هفته هم بود


این هفته خستگی و درگیری ذهنی نذاشت زیاد کارام به پیش بره ولی خوب بود امتحان سخته اجتهد و خوب دادم

 

این رضایت نصفه و نیمه از اعمال این هفته داشت من و با خودش میکشید تا تموم بشه که پرپر زدن رفیقم هم جلو چشم اومد. تا حالا واسه دگرگونی و احوال هیچ کسی این قدر شکسته نشدم که این دفه شدم  رفیق قدیمی نیستیم ولی توی این چند سال خیلی بهم عادت کردیم  هیچ کسی به اندازه من و اون دانشگاه و متر نکرده

ای کاش باهام حرف میزد قبلا نمیدونستم چیکار کنم باهاش چه فکر هایی اومد و رفت تا به یه  موضوع و گریزی برسم


غمش داشت آتیشم میزد تو بد شرایطی بود 

اونقدر درگیرش بودم که شرایط خودم  مشکلاتم و یادم رفته بود

دامنه جوک هام ته کشید دیگه تا یکم  حالش جا اومد تا که خندید منم خندیدم و بستمش به رگبار

خدایاشکر بازم تنهامون نذاشتی

خدایا شمارو به حق این ماه عزیز حال دل هممونو خوب کنید

نقل قول : مواظبمون باشید

آخر سالیه هم هیچ سفره ای خالی نباشه

آمین


یاعلی مدد








۲۲ اسفند ۹۷ ، ۰۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

هفته ای که گذشت

سلام ودرود


هفته ای که گذشت با تمام فراز و نشیب هایش در مجموع خوب بود


ولی انگار این آخر هفته باید با یه سر ما خوردگی سنگین دست و پنجه نرم کنم الان حال و روزم زیاد خوب نیست


امید به خدا خوب میشم باید خوب بشم چون کار خیلی دارم


خدارو شکر


خیلی وقت هم هست که شعر ننوشتم یا حتی شعر های من در آوردی هم نگفتم  دو ماهی هست که تمام نوشتارم به موتون طولانی ختم میشه

تشکیلاتی هم ننوشتم جزوم رو هم در حالت 70 % ولش کردم ماشالا مگه مشقولیات دانشگاه میزاره


..................

.........

....................!!!!!!



تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.

بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!

چه غم دارم که این زهر تب‌آلود،
تنم را در جدایی می‌گدازد
از آن شادم که در هنگامه‌ی درد،
غمی شیرین دلم را می‌نوازد.

اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانی‌ست.
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
تو را دارم که مرگم زندگانی‌ست.

....................................................


فریدون مشیری  شاعری جالب و جلب ودلنشین


خب دوباره جمعه شد وقت دلتنگی برای عزیزی بی همتا رفیقی مهربان امامی صبور


اللهم عجل لولیک الفرج



یاعلی مدد


۱۰ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

نیمه هفته - مادر

این هفته اون قدر کار داشتم و دارم که نگو


ولی ته دلم یه شادی هست شاید به خاطر تولد مادرمون حضرت زهراست


خدا رو شکر که همچی آرومه غیر از اقتصاد مملکت خدایا به بزرگواریت قسم برس به داد مردم 


دیگه کاری از دست کسی بر نمیاد واقعا


سه ساعت دیگه امتحان جبر شروع میشه امید به خدا ببینیم چی میشه تهش


خدایا عنصر اصلی زندگی آرامش زندگیه آرامشو از هیچ کس نگیر


روز مادر رو هم به تمام مادران تبریک عرض میکنم  انشالله در سایه حضرت زهرا سلامت باشید


یا علی مدد


۰۶ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

شب های جمعه

شب های جمعه از دورانی که خودم و به صورت مبتدی شناختم برایم حسی عجیب داشت عجیب و دوست داشتنی 

کودکی ام با شوق جمعه ها و تعطیلی و کودکانه های بسیار عجیب و غیر قابل وصف این شب را صبح میکردم

دوران نوجوانی ام با شناخت بهتر خودم و اطراف و به خاطر شروع زندگی جدید  شب های خلوتم نام گرفت


اما اواخر نوجوانی و اول جوانی شوق درس خواندن زایدالوصف  و جبران  عقب ماندگی برای المپیاد بود بعد از اون هم موقع خلوت و تا حدودی  رویا بافی  نمیدونم چرا ولی خیلی دوست داشتم ریاضی دان باشم شاید توهم بوده شایدم جو گیری


اما دوران کنکور شب های جمعه طبق برنامه ام وقت خواندن لغات انگلیسی بود که هیچ وقت انجام نشد چون علاقه ام نبود   و استراحت  . حس و حال بینهایت عجیبی بود صدای ستار در آن شب ها و موارد دیگه ای فقط و فقط آرامش این شب را برایم فراهم میکردند


اما حالا چند سالی ازدوره های بالا میگذرد و احوال به کل دگرگون است کمی که به روند نگاه میکنم هیچ یک از احساسات بالا را نمیتوانم حس کنم به جز اشتراک آنها


اگر آن موارد بالا برایم حس خوب بود پس حس الانم  چیست ؟؟


یه جایی شنیدم که گفت : شبای جوونی چه بی اعتباره  همش بی قراری همش انتظاره ......... یه اینطور چیزایی


یه شب جمعه باحالی که داشتم چندین سال پیش مسجد کوفه بود غیر قابل وصف اول نوجوانی بودم ولی ابهت مناجات مولا رو داخل مسجد حس میکردم


شبای جمعه به نظرم خداوند هم حس دیگری دارد حس بخشندگی حس به آغوش کشیدن ما  تا که بتوانیم خودمان را پیدا کننیم و معنای اصلی آفرینش را درک کنیم


پس باید گفت : تو که معنای عشقی به من معنا بده


خب پس بعد این درد و دل که نمیدونم چرا همش کتابی شد باید بگم خدایا  آرامش و به همه بندهه هات عطا کن  بیا و از خطاهای ما بگذر  تو این شرایط سخت اقتصادی عاقبت هممونو بخیر کن


خدایا راضیم به رضای شما  خودتون کمک کنید


یاعلی مدد



 

۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۲:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

فولاد شکستنی...

سلام


هوای دانشگاه سنگین شده و نمیدانم چرا نفسم را تنگ میکند


ترم پیش رو سنگین ترین ترم و بقیه داستان


امشب به دیدن رفیقی رفتم که تنها هوای دانشگاه در سقف او نفسم را تنگ نمی کند دلم برایش تنگ شده بود


یک سال سنگ صبور بودن برایش کافی است که نام رفیق و برازندش کنم من البته کم نزاشتم تو رفاقت


ولی سخته اهن باشی و اون قدر چکش بخوری تا فولاد بشی


خیلی وقته دارم چکش میخورم ولی فولاد درونم فولاد شکستنی است


ضربات این روز ها  چکش سنگین تر از قبل شده و فولاد شکستنی تر


یادش بخیر پیمان تابستون هر کس که میخندید میگفت: خنده اش خونیست اشک آمیز ....


یاد این حرف که میوفتم کمتر میخندم


شکر خدا  خدایا بی تو هیچیم تهی تر از خالی و خالی تر از تهی


به نگاه خودمان سمت شما محتاجیم




















۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر

طلوع 100 غروب 0

طلوع امروز و پر از انرژی آغاز کردم پر از انگیزه و نشاط زود تر از همه رفتم سر وعده مو به مو از موضوعات و یاداشت کردم


دو ساعت و نیم اونجا بودیم از اونجا پیگیر کاراش بودم با عباسیان هم تماس گرفتم اوکی داد رفتم دانشگاه تا بریم دنبال کار


ای کاش صحبت نمی کردیم شرایط جوری پیشرفت که لحظه لحظه برام سخت بود تازه راحت شده بودم از بار یکساله ولی دوباره باید بار دیگه ای و به دوشم بکشم


راستش نفهمیدم چی گفت ولی فقط اون چیزی که من میخواستم بگم گفته نشد


آخرشم نفهمیدم چی شد من به یه نتیجه رسیدم و اون به یه نتیجه دیگه


حالا الان رفیقم منتظره که ببینه چی شد پس ؟؟؟ولی من جمع بندی مو براش گفتم همون موقع تو ماشین


تو اتوبوس فقط داشتم فکر میکردم ولی نمیدونستم باید به چی فکرکنم  به امروز یا به روزای قبل یا ماه ها به بابام فکرکنم یا  مشکلات محمد  سر دردی گرفتم که تا الان هیچی حریفش نیس  خواستم برم سر کار که امونمو برید


تو این امواج خروشان فقط  تنها جایی که آرومم میکرد مسجد بود یه ماهی بود نرفته بودم تا وارد حیات شدم رفتم به اون وقتایی که تکلیف هم نبودم ولی به بهونه حیات با صفا مسجد میومدم برای نماز  فکر نمیکردم دیگه بعضی پیر مردا مسجد من و بشناسم ولی تا رفتم داخل یکیشون گفت اقا محمد اذونو میگی و منم این توفیق و از دست دادم  حیف


غروبم از انرژی خالی بودم و از سر درد پر باید دوباره به راه ادامه بدم


فقط امیبدوارم حالش خوب باشه


خدایا خودمو به خودت میسپارم

۲۴ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

فرود اضطراری

شرایط بسیار وخیم جفت موتور های هواپیما خرابه دارم فرود میام  اونم فرود اضطراری

فقط دیگه به یه نفر امید دارم  کمک کن تا چتر و بازکنم و بپرم !!!!!!!


شاید نباید با این هواپیما پرواز میکردم !!؟؟


۱۸ بهمن ۹۷ ، ۰۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام