به نام آرام بخش جان
وقتی از روزگار انتظارت و بالا میبری یعنی داری از وضعیت امروز خودت ناراضی میشی، یعنی دیگه به این که هستی و این که داری راضی نمیشی
در برخورد با دیگران هم همینطوره بیشتر ناراحتی ها و کدورت ها از اینجا. میاد که خودت و بیشتر ازبقیه میدونی و با یه تلنگر میرنجی ولی انتظار خودت و از دیگران کمتر کن، هرچی هستی برای خودت باش،سعی کن باعث رنجش دیگران نباشی و خیلی زود از رفتار ها ناراحت نشی چون اگه این حالت پیش بیاد بدون کلی زمان از دست دادی و هیچی به هیچی
اما از این نکته که بگذری، یه دنیا حرف نگفته برات میاد وسط حرف هایی که فقط گوش خودت برای شنیدنش حاضره و شاید شنیدنش برای دیگران خوش آیند نباشه. راسی با اینجور حرف ها باید چیکار کرد!!؟؟
اینارو باید کجا نگهداشت؟ یا کجا ریخت که اگه باعث آرامشت شدن بتونی ازبرشون کنی یا اگه باعث ناراحتی اند بریزیشون دور و اصلا بهش فکر نکنی!؟
جوابش با شما، من جوابی براشون پیدا نکردم و هنوز از ترکیب هردو بهره می برم
دنیا خیلی بی وفا تر از این حرف هاست که بهش دلخوش بود، دلخوش بودن به این دنیای پر دغدغه امروز یعنی فرو رفتن در گرداب افکار زخمی آن هم زخمی که روز به روز ممکنه کاری تر بشه، پس بهتره زیاد دلخوش بهش نباشیم
با نشاط باشیم، کار کنیم، مفید باشیم ولی دلبسته و شیفته نباشیم خلاصه دور از جون بقیه خودم و میگم آماده باشیم برای رفتن اگه نوبتمون شده راحت بریم با یه لبخند با یه رضایت و آرامش
تمام
اللهم عجل لولیک الفرج