به نام آرام بخش جان 

بعضی وقتا همچی تکراری میشه مسیر رفت و اومدت 

کارهات و تو باید یجوری عمل کنی که برات تکراری نشه 

مسیر و راه و عوض کنی جزئیات کارت و عوض کنی و.... 

ولی وقتی خودت با خودت میشینی میبینی نه همونه واکس زدی بهش

ولی خب کاری نمیشه کرد فعلا همینه که هست 

 

 اقتصاد داغونه و اوضاع برای مردم سخت میشه ولی یه نگا که بندازی میبینی 

خدا گرفت سر دست زندگی هامون و که پاره نشه 

رزق و روزی و میرسونه

پس کافیه که به خودش توکل کنیم 

قانع بشیم، هوای هم داشته باشیم، انصاف داشته باشیم  

ساده باشیم چرا همه به خیال خودشون زرنگن و هزار جور ترفند و حقه بازی میکنن

ولا اومدیم دور هم چن سال زندگی کنیم 

رفیقی هوا رفیق و داشته باش، مردی هوا زنت، زنی هوا مردت، کاسبی هوا مشتری، کارمندی هوا ارباب رجوع 

هوا هم و داشته باشیم 

 

از خودم و خودمون شروع کنیم 

خودش میره تا بالا 

 

و اما دلتنگی حرم داره خفم میکنه 

اونقدر که آلودگی هوا توش گمه

دلتنگم بدجور دلم گوشه ایوون گوهرشاد و میخواد، کنار صحن انقلاب روبروی گنبد، دلم دو کلام حرف مردونه میخواد با آقا اونم حضوری

دیگه یواش یواش کرونا رو قیدش و میزنم فقط خودتون هم دعوتم کنید تا بتونم بیام

انشالله 

خدایا فقط خودتون و داریم و دیگر هیچ 

 

داریوش نامه 

سپید و سیاه 

تو خراب من آلوده مشو
غم این پیکر فرسوده مخور
قصه ام بشنو و از یاد ببر
بهر من غصه بیهوده نخور
..
تو سپیدی من سیاهم
خسته ای گم کرده راهم
تو به هر جا در پناهی
من به دنیا بی پناهم
تو طلوع هر امیدی
من غروبی نا امیدم
تو سپید و دل سیاهی
من سیاه دل سپیدم
نه قراری نه دیاری که بر آن رو بگذارم
به چه شوقی به چه ذوقی دگر این ره بسپارم
چه امیدی به سپیدی که به رنگ شب تارم
تو سپیدی من سیاهم
خسته ای گم کرده راهم
گنه تو بی گناهی
بی گنه غرق گناهم
تو طلوع هر امیدی
من غروبی نا امیدم
تو سپید و دل سیاهی
من سیاه دل سپیدم
..
شوق بودن بوده تنها اشتباهم اشتباهم
تو سپیدی من سیاهم
خسته ای گم کرده راهم
گنه تو بی گناهی
بی گنه غرق گناهم

 

شما سفیدی و ما رو سیاه

ببخش حضرت حق ببخش 

الهی و ربی من لی غیرک