به نام آرام بخش جان
مردم همش از محبت زیادی حرف میزدن و من برام سوال بود آخه چرا مگ محبت هم بده!!؟
اما الان هرچی جلو میره میبینم آره انگار نمیشه زیاد آدم برای بعضی ها خودش باشه، یا محبت کنه چون نه قدری از طرف میبینه نه محبتش خروجی مثبت داره و همین میشه ک به 30 سال ک نزدیک شدی دیگ اعتماد نمیکنی و میشی یه آدم دو رو و دودره باز، دست خودت هم نیست، اون صداقت و محبت جوونیت و تو همون زمان ازت گرفتن و این میشه ک تو این زمونه زیاد کسی ب کسی نیست
بگذریم ک اگرم نخوایم میگذره
امشب خیلی دلم گرفته از دست زمونه، از دست خودم و از دست شرایط کشور، تا کی قراره این اوضاع ناخوش احوال بر پیکر این کشور باشه خدا داند، کاش چاره ای، طرحی، برنامه ای چیزی بود تا تغییری در زندگی ملت ایجاد میشد
تا تفکری نو میومد، تغییری بزرگ، البته نه از نوع تغییرات لیبرالی و اصلاحاتی تغییری نوین و دینی اونم از نوع اصالت دین نه دین منفعتی
تغییری ک تفکر و نگرش هارو عوض کنه، منفعت طلبی هارو از بین ببره و کمی کار جمعی و بهمون یاد بده، جامعه امروز جامعه ارباب و رعیتی نیست، جامعه زیر دستی و تقلیدی نیست، جامعه امروز جامعه خلاقیت، تفکر و ارتباطه
کاری ک ما و مسئولین از اون فاصله داریم.....