حرف دل

میروم دور از همه با دنیای خود خلوت کنم باید اخر من به این بیگانگی عادت کنم

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

سکوت خاطره ساز

به نام خدا

جایی که جای قدم هام توش جامونده  و برام پر از خاطره شده این روز ها بی روح و دلگیره دانشگاه واقعا حال و هواش افتضاحه رفتم که تجدید روحیه کنم بدتر شد فکرشم نمیکردم یه روز اون همه شور و حیات دانشگاه اینجور بی روح باشه

سال پیش که برای حضور توی گرمای کاشون آماده شدم تمام دغدغه برام بی روحی دانشگاه بود و تنهایی ولی خب گذروندن خوب بود ولی حالا اوضاع بدتر از تابستونه

گلزار یه وجب خاک گرفته و قتلگاه ملخ های از پا افتاده شده و خوابگاهی که حتی آبی هم نیست برای خوردن 

ولی خب جایی برای نشستن سر گلزار و درد و دل بود خداروشکر سکوت دانشگاه لااقل برای گلزار دانشگاه مفید تر بود تا جا های دیگه😄

 

خداروشکر 

مناجات امشب و همین بس که از بزرگواری شماست که گاهی صفات و نعمت های خودتون و بهمون میدید و میگیرید پس برای اینم هزار بار شکر که هنوز باب امتحان و تربیت و روم باز گذاشتید 

الهی و ربی من لی غیرک 

 

۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

مهربان باشیم🌷🌷

به نام خدا 

اطراف پر از هیاهو و شلوغی الکی همهمه حرف حرف حرف و.... 

دنیای بی ته و به عقیده من بی معنا این روز ها فقط هیاهوست یا واقعا بیهودن یا از دیدگاه من مهم نیستن ولی واقعا مهم نیستن چون هر قدم نشانه دور شدن از انسانیته نه تنها عقلانیت و زیر سوال میبره بلکه ساختار انسان عقل دل اخلاق و همه چیز و تحت شعاع قرار میده این روز ها همه با عقل سیاست یا از نظر من پدر سوختگی به دنیا، زندگی و اقتصاد نگاه میکنن دنیا شده بنگاه معاملاتی دلالی خرید فروش و تنها چیزی که این وسط داره از زندگی مردم میره صفا و راستی و محبته........ این یعنی ما از رباط هم رباط تر شدیم  یعنی دوندگی پر اصطحلاک یعنی به قل آیت الله فلسفی :هیییییی بدو آخرشم مثه یه لاشه می آرنت تو قبر و تمام یا به قولی تا ما م

این جور زندگی و یک ریال قبول ندارم چون علاقه ای به تفکر رباطی و رنگ های چشم گیر ندارم

آفتاب از خورشیده ولی زننده نیست مهتاب از ماهه ولی پر از آرامش در حالی که خورشید کورت  میکنه و ماه کم طاقت

یا من برای این زندگی نیستم یا احوالم خوش نیست یا.....؟ !

انگار این احوال احوال هماهنگی نیست

و اما مگر می‌شود کاری کرد جز دل به دریای زد که عطر مهربانی در فضای آن پر است دریایی که موسی از آن گذشت و فرعون ماند 

با احوال نا هماهنگ جز  با عطر خدا نمی توان جنگید 

به قول حضرت پدر آقای آقا محمد یه جا خدا را یادت بره صدا زمین خوردنه میرسه و منم این چن وقته ناشکری خیلی کردم ولی خدا ببخش 

میخوام با حال نا هماهنگ بجنگیم و کمک از خودت میخوایم بقیه همه هیچ

به  خواهرانم هم میگم دل و دین به خدا بسپاریم بی شک بعد از هر سختی آسانیه اگه نباشه معرفت زیره سواله و خدا هم ته ته با معرفت ها 

 

قرار شد یه مناجات کوچولو برم البته حالا اگه کسی خوند نگه فلان و بیسار آقا صلیقه آیه من عذر میخام 

الهی به امید خودتون

امشب گفتم شما خیلی با معرفتی و این فقط ماله یه لحظه شما بود سر تا سر زندگیم پر از لطف و کرم و معرفت جنابتون هست و ما فقط ذره ایم و از این همه عظمت فقط بلدیم لفظش و بگیم 

استاد کرم شما غفارید و ستار و جبار و.... اگر اسم شمار و بخوام ذکر کنم که یه جوشن باید بیارم و بازم کمه 

پس به حق این همه صفات اعظم، دست ما بنده هاتون و بگیرید که خیلی خیلی هم نمیتونیم بدون شما کاری انجام بدیم یعنی هیچ کاری نمیتونیم انجام بدیم 

پس ما فقط به امید الطاف و راهنمایی ها مشیت های شما زنده ایم 

افوض امری الی الله آن الله بصیر بالعباد 

خب یه شعرم داشته باشم که جبران سکوت ها و ننوشتن ها باشه 

 

 

بیا ببین که مرگ هم حریف ما نمی شود

ببین که قامت من از حادثه تا نمی شود

تو نیستی خدای من ، من و تو هر دو بنده ایم

فریب سروری مخور ، بنده ، خدا نمی شود

هزار تیر حادثه کمین گرفته در کمان

ولی اگر نخواهد او یکی رها نمی شود

وعده ی خوشبختی و من ، به خواب مانده تا ابد

گناه زنده بودنم که بی جزا نمی شود

همیشه مرگ قصه ها مرثیه ساز نیست ، نیست

زوال آن همه صدا که بی صدا نمی شود

 

برای یکدیگه دعا کنیم و یکم مهربون باشیم به خدا این زندگی مادیه که زندگی و ازمون میگیره 

🌷🌸🌸🌷

التماس دعا 

شب بخیر👋👋

۱۵ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

زندگی پس از زندگی

به نام خدا

گاهی فقط نگاه به اطراف میتونه آرام بخش درون و برون باشه نگاه به این که اینقدر برای دوستانت ارزشمندی که بخاطرت از اطراف اصفهان هم پامیشن که تولدت کنارت باشن امروز دیدنشون من و برد به چهار سال خاطره از تک تک بچه ها از تک تک روزا از تک تک تولد هایم که کنارشون بودم قبل از دوستانم تولد برایم معنی نداشت مسخره میدونستم و آخرین تولد شلوغم به 5 سالگی برمیگشت ولی الان میبینم بهانه ابراز محبت هم میتونه باشه دیدار دوباره، قدر دانی و خیلی چیزای دیگه خداروشکر الحمد لله 

سال دیگه باید بدون دوستانم خاطره سازی کنم و این برایم سخت تر از همه چیز است

قسمت جدید متن هام و میخوام به مناجات اختصاص بدم البته شاید رسمی نباشه ولی خب فکر کنم  حال و هوا رو عوض کنه

بسم الله الرحمن الرحیم 

به هر طرف که نگاه کنم چه با دل چه با سر کسی به مهربانی شما نمی بینم کسی به اندازه شما در حق من مهربانی نکرده است و چقدر زیباست مهربانی آن هم مهربانی پروردگاری که مهرش از سر لطف و حکمتی واسع است 

ارحم الراحمینیتان  را بس  که فقط شما را بستایم و احوالم را به دست شما بسپارم 

مولای مهربانم مگر کسی بزرگوار تر از شما هم هست که در هر حال فقط مونس آدم باشد 

مگر من کم بدم ؟!! که بازهم وقتی به سراغ شما می آیم احوال خوبتان مرا آرام می‌کند 

خدای من  ،، از آنچه که فکر میکردم هم کوچک ترم آنقدر کوچک که اگر شما کنارم نباشید در دریای هستی گم میشوم 

آقا جان یک لحظه هم مارا به حال خود رها مکن که مسیر سخت گل آلود و سمی است آنقدر که هوا هم می‌تواند سبب مسمومیت شود و امان از نفس سمی 

پروردگار من سپاس از لطف بینهایتتان 

 

 

خدایا یکسال دیگر هم فرصت زندگی را به من دادید تشکر 

کاش شرمنده شما نشوم 

الهنا و ربنا من لنا غیرک

 

یا علی مدد

 

۰۸ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام