حرف دل

میروم دور از همه با دنیای خود خلوت کنم باید اخر من به این بیگانگی عادت کنم

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

فولاد شکستنی...

سلام


هوای دانشگاه سنگین شده و نمیدانم چرا نفسم را تنگ میکند


ترم پیش رو سنگین ترین ترم و بقیه داستان


امشب به دیدن رفیقی رفتم که تنها هوای دانشگاه در سقف او نفسم را تنگ نمی کند دلم برایش تنگ شده بود


یک سال سنگ صبور بودن برایش کافی است که نام رفیق و برازندش کنم من البته کم نزاشتم تو رفاقت


ولی سخته اهن باشی و اون قدر چکش بخوری تا فولاد بشی


خیلی وقته دارم چکش میخورم ولی فولاد درونم فولاد شکستنی است


ضربات این روز ها  چکش سنگین تر از قبل شده و فولاد شکستنی تر


یادش بخیر پیمان تابستون هر کس که میخندید میگفت: خنده اش خونیست اشک آمیز ....


یاد این حرف که میوفتم کمتر میخندم


شکر خدا  خدایا بی تو هیچیم تهی تر از خالی و خالی تر از تهی


به نگاه خودمان سمت شما محتاجیم




















۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر

و خدایی که در این نزدیکیست

سلام به خودم و بقیه

امروز به لطف خدا روز خوب و پر فشاری و پشت سر گذاشتم


از صبح سر کار بگیر که اگه حواسم جمع نبود و خدا رحم نمیکرد ممکن بود الان دیگه نباشم که توی وبلاگ متن بنویسم تا اخر ظهر..... تمام  این موارد یکی یکی حل میشد


امروز ظهر دیر رسیدم از بس خیابونا ترافیک بود برای ولنتاین واقعا فلسفشو نمیدوننم و علاقه ای هم ندارم بدونم فقط یکی گفت روز دوست داشتنه !!!


یعنی تو کل سال یه روز باید دوست دداشته باشی دوست داشتن یه روزس ؟؟؟؟


مسخره اس بگذریم


خدا قوربونش برم یعنی بهترین شخصه واسه آرامش


سبب سازه وقتی میبینم خونوادم  آرومن .خواهرام آرومن من هم آرامش میگیرم ولی واقعا اگه اطرافیای آدم  ارامش نداشته باشن طبیعتا


منم نگران میشم مثه بیماری بابام که نگرانم کرد و خدا روشکر الان بهترن و.............


خدایا شما از همه به ما نزدیک ترید لطفا هوای آررامش و آسایش همه بنده هاتونو داشته باشید که دارید


شبه عیده خدایا یه فرجی هم واسه کسب و کار بکنید که خیلی خرابه


الهی امین

یا علی مدد

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

طلوع 100 غروب 0

طلوع امروز و پر از انرژی آغاز کردم پر از انگیزه و نشاط زود تر از همه رفتم سر وعده مو به مو از موضوعات و یاداشت کردم


دو ساعت و نیم اونجا بودیم از اونجا پیگیر کاراش بودم با عباسیان هم تماس گرفتم اوکی داد رفتم دانشگاه تا بریم دنبال کار


ای کاش صحبت نمی کردیم شرایط جوری پیشرفت که لحظه لحظه برام سخت بود تازه راحت شده بودم از بار یکساله ولی دوباره باید بار دیگه ای و به دوشم بکشم


راستش نفهمیدم چی گفت ولی فقط اون چیزی که من میخواستم بگم گفته نشد


آخرشم نفهمیدم چی شد من به یه نتیجه رسیدم و اون به یه نتیجه دیگه


حالا الان رفیقم منتظره که ببینه چی شد پس ؟؟؟ولی من جمع بندی مو براش گفتم همون موقع تو ماشین


تو اتوبوس فقط داشتم فکر میکردم ولی نمیدونستم باید به چی فکرکنم  به امروز یا به روزای قبل یا ماه ها به بابام فکرکنم یا  مشکلات محمد  سر دردی گرفتم که تا الان هیچی حریفش نیس  خواستم برم سر کار که امونمو برید


تو این امواج خروشان فقط  تنها جایی که آرومم میکرد مسجد بود یه ماهی بود نرفته بودم تا وارد حیات شدم رفتم به اون وقتایی که تکلیف هم نبودم ولی به بهونه حیات با صفا مسجد میومدم برای نماز  فکر نمیکردم دیگه بعضی پیر مردا مسجد من و بشناسم ولی تا رفتم داخل یکیشون گفت اقا محمد اذونو میگی و منم این توفیق و از دست دادم  حیف


غروبم از انرژی خالی بودم و از سر درد پر باید دوباره به راه ادامه بدم


فقط امیبدوارم حالش خوب باشه


خدایا خودمو به خودت میسپارم

۲۴ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

انقلاب

انقلاب از اسمش پیداست یعنی تحول تغییر

تحول از درون انسان گرفته تا دین تا جامعه و....

تحولی سازنده و مفید است که سازنده باشد تحول برنامه میخواهد

40سال پیش انقلاب شد تحول صورت گرفت پیشرفت هایی بود دین و ارزش ها زنده شد ولی اگر عینک خوش بینی را برداریم در حال حاضر دین و ارزش ها به حداقل رسیده و کشور نیاز به همت دارد تا دوباره روند حرکت مفید را ادامه دهد

دینمان برود همه چیزمان رفته خیلی باید  مواظب بود


دینمان نیاز به همت ما دارد جبهه فرهنگ ما الان امام صادق میخواهد نه به آن عظمت ولی نیاز به آگاهی داریم نیاز به پرورش و.......


پس نباید به گذشته مغرور بود

باید برای آینده تلاش کرد

۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

فرود اضطراری

شرایط بسیار وخیم جفت موتور های هواپیما خرابه دارم فرود میام  اونم فرود اضطراری

فقط دیگه به یه نفر امید دارم  کمک کن تا چتر و بازکنم و بپرم !!!!!!!


شاید نباید با این هواپیما پرواز میکردم !!؟؟


۱۸ بهمن ۹۷ ، ۰۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

مرور خاطرات

سلام به خودم و شما و بقیه

سال پیش این موقع ها درگیر  رقم زدن یه قسمت بزرگی از خاطرات  زندگی خودم بودم جامعه اسلامی در بین این همه دغدغه های کار و درس هام قسمت شد رفتم مشهد

یادش بخیر خیلی عالی بود  واقعا بهم چسبید مشهدی بود  که به قول یکی از دوستانم  با تغییر بر گشتم 

الان دوباره بچه ها رفتند خوش به حالشون انصافا هر کمکی از دستم بر می اومد برای بچه ها انجام دادم  

الان واقعا حرم لازم ام 

خیلی کارا دارم میکنم  ولی هنوز نتیجه نداده دعا کنید نتیجه بده

یادمه پارسال توی سرما تا صبح نشستم داخل گوهر شاد هوا زیر صفر درجه بود ولی من مثهئ الان خیلی حرف داشتم یادش بخیر

دنیا حرف هست واسه زدن ولی کسی رو جز امام رضا واسه درد ودل و حرف زدن لایق نمیدونم خب آقا جان قسمت کنید بییام

۰۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام

تکیه گاه

ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم
ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم
مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
قصه دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر
گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم
کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم



مادر جان غم شما می کشد ما را آخر

۰۱ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خروشان آرام