سلام 


تعطیلات تموم شد خدارو شکر باید برای سه ماه سخت اماده بشم خیلی کار دارم انشالله برسم همشو انجام بدم 


اما چرا  دفتر زندگی چرا از این تشبیه استفاده کردم  نمیدونم شاید چون قشنگ بود 

ولی  وقتی به گذشتم نگاه میکنم میبینم که زندگی واقعا مثه دفتر مشقه اون دفترایی که موقع اول سال با ذوقو شوق جلدشون میکردم و گیره میزدم تا نشه  یادمه وقتایی که خیلی خوش حال بودم و حالم خوب بود  خوش خط و قشنگ مینوشتم با چند رنگ ولی وقتایی که حالم خوب نبود و حوصله نداشتم اون قدر بد هط مینوشتم و کم رنگ که با هیچ عینکی قابل خوندن نبود افتضا  وقتایی که عجله داشتم کله جنگ قورباغه ولی فقط دو وقت تنبیه شدم و کتک و بدونه هیچ پذیرفتن دلیل خوردم اونم وقتی بود که دفتر سفید و گذاشتم جلوی معلم تا اومدم بگم که مریض بودم و دکتر بودم  کشیده  رو خوردم   البته تلافی کرد نامرد  دومی وقتی که دفترمو یادم رفت بیارم  وقتایی هم که بد مینوشتم که به یه اخم ختم میشد و  سر مشق جدید فقط اون دوبار برخورد شدید بود حالا دارم میبینم اگه اون دفتره  زندگیم بود  و من چیزی توی برگش نمینوشتن خب یعنی مرده دیگه  و اگه دفتر زندگی یادم بره یعنی کلا بیخیال زندگی شدم  که بازم یعنی مردم  پس یعنی زندگی میتونه دفتر باشه  

اما وقتایی که دفتر جلدش تمیز بود و خوش خط مینوشتم پاداشش بیست بود 

تو زندگی هم اگه قشنگ زندگی کنیم بیسته مال ماست اگه هم قشنگ زندگی نکنیم تذکر و تنبیه داریم 


خب چقدر امشب که شب جمعس یاد  اقا جون و خاطراتشون افتادم خدا رحمتتون کنه زیاد نموندین چیزای بیشتری ازتون یاد بگیرم ولی خب  خودتون دیگه هوای مارو داشته باشید دعامون کنید  

خدایا به حق عظمتت  اللهم عجل لولیک الفرج 


به سلامتی و فقط همینا ......


یاعلی مدد